لینک کانال تلگرام انشا و گام به گام کتاب کلیک کنید@enshay20
از قضا روزی اگر حاکم این شهر شدم
خون صد شیخ به یک مست فدا خواهم کرد
ترک تسبیح و دعا خواهم کرد
وسط کعبه دو میخانه بنا خواهم کرد
تا نگویند که مستان ز خدا بی خبرند
می روم جانب می خانه کمی مست کنم
جرعه بالا بزنم آنچه نبایست بکنم
آنقدر مست که اندوه جهانم برود
استکان روی لبم باشد و جانم برود
برود هر که دلش خواست شکایت بکند
شهر باید به خراباتیم عادت بکند
برچسبها: زقضا روزی اگر حاکم , خواهم از شیخ کشی شهره این شهر شوم , ازقضاروزی اگرحاکم این شهرشوم , گرکه روزی زقضا حاکم این شهر شوم , داستان از قضا روزی اگر حاکم این
+ نوشته شده در پنجشنبه دوم آذر ۱۳۹۶ساعت 19:9  توسط انشا و نویسندگی |