انشا درباره حسین فهمیده

 

 

لینک کانال تلگرام انشا کلیک کنید@enshay20

 

شهید محمدحسین فهمیده، فرزند محمدتقی، در یكی از روزهای بهاری ـ اردیبهشت سال 1346 (مصادف با سوم محرم) ـ در شهر خون و قیام در خانه‌ای محقر و كوچك در محله پامنار قم به دنیا آمد و در محیطی مذهبی و خانواده‌ای متدین پرورش یافت. در سال 1352 در «دبستان روحانی» قم مشغول به تحصیل شد. سال تحصیلی به آخر رسیده بود. بوی تابستان می‌آمد. در سال‌های 1356 و 1357 به پخش اعلامیه‌های رهبر كبیر انقلاب مبادرت می‌ورزید حتی چند بار «ضد انقلاب‌ها» كتكش زده بودند تا دست از این كارها بر دارد اما او منصرف نشده بود.

در زمستان سال 1357 نیز در تظاهرات انقلاب اسلامی شركت نمود. در 12 بهمن سال 1357، موفق به دیدار مقام معظم رهبری شد. آنها شهر قم را دوست داشتند ولی رفتن به تهران برایشان رؤیایی شیرین بود. دیدن خانه جدیدشان در كرج همه را خوشحال كرده بود. روزی كه برای اولین بار به مدرسه راهنمایی «خیابانی» كرج قدم گذاشت، به خود نهیب زد: «همه بچه‌ها دوست تو هستند! هیچ‌كس غریبه نیست!». آقای ناظم و معلم‌ها فرمان امام درباره تشكیل بسیج را توضیح می‌دادند.
روح وی نیز مانند میلیون‌ها جوان و نوجوان دیگر كشور، دچار تحولات عظیمی شد و شیفته حضرت امام گردید. شهید فهمیده نوجوانی شجاع، فعال، كوشا و خوش برخورد بود و به مطالعه علاقه زیادی داشت. با وجود آنكه به سن تكلیف نرسیده بود، نماز می‌خواند و همچنین برای والدین خود احترام خاصی قائل بود.
شهید فهمیده دوازده ساله بود كه حوادث كردستان ـ پس از انقلاب ـ اتفاق افتاد. او كه عاشق امام و انقلاب بود خود را به كردستان رساند، اما به دلیل كمی سن و كوتاهی قد او را بازگرداندند و از خانواده‌اش تعهد گرفتند تا دیگر به كردستان نرود.
با شروع جنگ تحمیلی، زمانی كه رژیم بعثی عراق در 31 شهریور 59 به ایران حمله كرد، حسین، تصمیم می‌گیرد به جبهه برود و با سختی فراوان عازم خرمشهر می‌شود. همان روزهای نخست و با وجود سن و سال كم به فرماندهان ثابت می‌كند كه لیاقت و شهامت حضور در جبهه را دارد. او در همان مدت كوتاه رشادت‌های فراوانی از خود نشان داد.
مدتی بعد او و دوستش محمدرضا شمس زخمی شدند و آنها را به بیمارستان ماهشهر بردند. حسین و محمدرضا تا حالشان خوب شد، دوباره به جبهه برگشتند. اما این بار فرمانده اجازه نمی‌داد حسین به «خط مقدم» برود.
چند روز بعد، حسین با كلی لباس و اسلحه عراقی‌ها پیش فرمانده‌شان آمد. فرمانده با كمال تعجب فهمید كه او اینها را با دست خالی از عراقی‌ها غنیمت گرفته است. همین شد كه به حسین اجازه داد تا دوباره به خط مقدم برگردد.

نحوه شهادت:
روز هشتم آبان 1359، شهید حسین فهمیده به اتفاق دوست شهیدش محمدرضا شمس ـ كه در یك سنگر بودند ـ در هجوم عراقی‌ها، محاصره می‌شوند. محمدرضا شمس، زخمی می‌شود و حسین با سختی و زحمت زیاد او را به پشت خط می‌رساند وقتی به سنگر بر می‌گردد، می‌بیند كه 5 تانك عراقی به طرف رزمندگان اسلام هجوم آورده و در صدد محاصره و قتل عام آنها هستند. حسین، در حالیكه تعدادی نارنجك به كمر خود بسته بود به طرف تانك‌ها حركت می‌كند. تیری به پای او می‌خورد اما در اراده پولادین او خللی وارد نمی‌شود و در همان حال موفق می‌شود كه خود را به تانك پیش رو برساند. حسین، خود را به زیر تانك می‌اندازد و تانك منفجر می‌شود. دشمن در این حال تصور می‌كند كه حمله‌ای صورت گرفته و با سرعت تانك‌ها را رها كرده و فرار می‌كند؛ در نتیجه، حلقه محاصره شكسته می‌شود و پس از مدتی نیروهای كمكی می‌رسند و آن قسمت را از وجود متجاوزان پاكسازی می‌كنند.

شهید حسین فهمیده در بیان رهبری
رهبر معظم انقلاب، می‌فرمایند: «زنده نگه داشتن یاد حادثه شهادت دانش‌آموز بسیجی، «شهید فهمیده» از اصالت‌های دفاع مقدس می‌باشد. مقام معظم رهبری در دیدار با خانواده او در رابطه با فداكاری و شجاعت او فرمودند: بروز چنین حوادثی كه از تربیت صحیح و اصالت‌های خانوادگی است، صرفاً در محیط‌های اسلامی جلوه‌گری و نورافشانی می‌كند.»

شهید حسین فهمیده از نگاه آوینی
سید شهیدان اهل قلم، حاج مرتضی آوینی، در قسمتی از برنامه پنجم روایت فتح با نام «شهری در آسمان» شهادت محمدحسین فهمیده را این‌گونه ترسیم می‌كند: خرمشهر، از همان آغاز خونین شهر شده بود. خرمشهر، خونین شهر شده بود. آیا طلعت را جز از منظر این آفاق می‌توان نگریست؟ آنان در غربت جنگیدند و با مظلومیت به شهادت رسیدند و پیكرهای‌شان زیر تانك‌های شیطان تكه تكه شد و به آب و باد و خاك و آتش پیوست. اما... راز خون آشكار شد. راز خون را جز شهدا در نمی‌یابند. گردش خون در رگ‌های زندگی شیرین است. اما ریختن آن در پای محبوب، شیرین‌تر... شایستگان آنانند كه قلبشان را عشق تا آن جا انباشته است كه ترس از مرگ جایی برای ماندن ندارد. شایستگان جاودانانند. حكمرانان جزایر سرسبز اقیانوس بی‌انتهای نور، كه پرتوی از آن همه كهكشان آسمان دوم را روشنی بخشیده است.

خبر شهادت حسین فهمیده
صدای جمهوری اسلامی ایران با قطع برنامه‌های خود اعلام می‌كند كه نوجوانی سیزده ساله با فداكاری زیر تانك عراقی رفته آن را منفجر كرده و خود نیز به شهادت رسیده است. امام قدس سره در پیامی كه به مناسبت دومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی صادر می‌كنند، جملات معروف خود را پیرامون او می‌فرمایند: «رهبر ما آن طفل سیزده ساله‌ای است كه با قلب كوچك خود كه ارزشش از صدها زبان و قلم بزرگ‌تر است، با نارنجك، خود را زیر تانك دشمن انداخت و آن را منهدم نمود و خود نیز شربت شهادت نوشید.»

شهید «فهمیده» یكی از هزاران نونهال فهمیده، و دانش‌آموز بسیجی كشور ماست كه با نثار خون پاك خویش بر طراوت و سرخی خون شهدای انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی افزود. وی دوران كودكی و نوجوانی خود را به صورتی سپری كرد كه همواره آبستن حادثه‌ای بود. حوادثی كه در شكل‌گیری شخصیت او مؤثر واقع شد. او با سرمایه عظیمی از فهم و درك و درایت انقلابی و اسلامی خویش و به دنبال طوفان حوادث انقلاب، وارد جنگ تحمیلی شد و با وجود كمی سن، خود را به خونین شهر قهرمان رساند و با اقدامی آگاهانه و شجاعانه، نام خود را در دفتر شهیدان همواره زنده تاریخ ثبت كرد.
از آنجا كه این دانش‌آموز رزمنده بسیجی، با ایمان و و بینش عمیق و استوار در جنگ با دشمن پیش قدم و با نیل به شهادت، درس شجاعت، فداكاری و مقاومت را به همه بسیجیان و امت حزب‌ا... آموخت، امام بزرگوارمان این نوجوان 12 ساله را رهبر قلمداد فرمود، چرا كه نام و یاد او منشأ حماسه‌های سترگ شد و تحولی عظیم در شیوه دفاع مقدس و نبرد رزمندگان اسلام با كفر فراهم كرد و راه پیروزی و سرافرازی را یكی پس از دیگری، هموار ساخت. امروز شهید فهمیده، به حق، الگوی شایسته و تصویر برجسته‌ای از ایثار و جهاد و شهادت برای دانش‌آموزان بسیجی و جوانان كشور ماست، به گونه‌ای كه حماسه‌سازی‌های فهمیده و دیگر فهمیده‌های میهن اسلامی، می‌تواند یادآور دوران دفاع مقدس و ارزش‌های والای آن دوران باشكوه باشد. رهبر معظم انقلاب نیز درباره آن شهید گرانقدر فرمود:
«زنده نگهداشتن یاد و حادثه شهادت دانش‌آموز بسیجی، شهید فهمیده از اصالت‌های دفاع مقدس است.»

برچسب‌ها: شعر در مورد حسین فهمیده , تاریخ شهادت حسین فهمیده , خاطره ای از شهید حسین فهمیده , حسین فهمیده چگونه شهید شد , وصیت نامه حسین فهمیده